جویاــ پرچم شجاعت و نبرد مردم افغانستان به خاطر ازادی,عدالت وترقی
نسیم جویا نسیم جویا

دوست گرامی اقای روزبه,

با ارزو های صمیمانه برای سلامتی وموفقیت شما و همکاران شما.

با اظهار تشکر از یاد اوری از نام سرورجویا به وسیله اقای گرامی نبی زاده در نبشته شان(در شماره کنونی سایت شما) به مناسبت سالگردتولد مبارزه دلاوروسر سپرده ارمان های مردم افغانستان فرقه مشر قتح محمدخان , با کمال احترام یاد اور میشوم:

جویا مرد بزرگ که با فدا نمودن ازادی,منافع شخصی,قبول ستم ها و مصایب توصیف نا پذیر بر فامیل خود و سرانجام جان خود در زندان استبداد صفحه درخشان و اموزنده را در تاریخ مبارزه مردم افغانستان و پیشروان ان در راه اندیشه های فروزان و نجیبانه ازادی,عدالت و ترقی کشور ما ـ نوشت.

جویا این مرد ازاده,مستغنی و نستوه نه  انطوریکه اقای نبی زاده نوشته اند"در سال نهم زندان" بلکه در سال بیست و پنجم پس از یک مریضی غیر مترقبه و  کوتاه به طورمرموز در درون زندان جان داد.

دو سال قبل از "مرگ" جویا , او به عروس خودکه از داشتن مسرت و خوشبختی در اشتراک در نامزدی و عروسی انها محروم شده بود نوشت:

"...درامیزم بر مقدارتوانی

ستیزم با ستم تاهست جانی..."

"نخستین بار ازمن سیزده سال

به زندان شد جوانی سخت پامال

کنون با جرم ازادی پسندی

شدم باردگر ده سال بندی..."

در استانه "مرگ" جویا  درشرایط طا قت فرسا  و تحمل نا پذیر سیاسی ــ اجتماعی و اقتصادی  کشور و مبارزات سخت وشور انگیز مردم کشور و در پیشا پیش ان نیرو های دموکراتیک و تحول طب وطوفان های روبنده جنبش های دموکراتیک ضد استعماری در جهان, برای استبداد دیگر دوام حکمرانی با اشکال امتحان شده ناممکن گردیده بود

کنون انها میبایست "دموکرات"! شوند و"دموکراسی تاجدار" را اعلان نمایند و یک چنین"سیاست" بدون" ازادی" آزادی خواهان کشور از زنجیر های استبداد شان نامکن بود.

برای یک چنین "ازادی"میبایست زمینه سازی گردد این است که استبداد  دست به کشف مضحک و ضد اخلاقی محیر العقول زد :

باید انها را یعنی ازادی خواهان را وادار به خواستن "معذرت"نمایند!

جواب و موضع گیری سیاسی جویا در برابر یک چنین خدعه سیاسی در شرایطی که دیگر در بند نگهه داشتن ازادی خواهان  برای ان عملاء ناممکن گردیده بود و تلاش های سازش طلبانه و صف شکنانه عده یی که دیگر تحمل زندان و مشقات انرا از دست داده بودند از این پارچه شور انگیز به نحو روشن درک شده میتواند:

شور عشق از وطن مستانه بر سر داشتن

باید از حب زن وکاشانه دل برداشتن

بهر سربازی که جای دست وسروپیمان واداست

کی سزد یک جاسرو پا جای دیگر داشتن

هم به استبداد سازش ,هم زازادی دفاع ...

 

پیش دونان نیست زیبا قامت ازاده گی

از برای گرده ای نان چرخ وچنبر داشتن

مرتجع را شرم نبود گر به هر در زد سری

از خوش امد ابروی روی مجمر داشتن

تف بران مرد مبارز کا پی اسایشی

پای پوشد در دولاغ وسربه مجمر داشتن

بهر میهن ان دلاور به که با فکر رسا

بی زره و خود هوای فتح در سر داشتن

انکه از خود به نبیند طاقت رنج والم

بهتر است دستی از این شور شر برداشتن

بیش گفتند کم شنید  این سایه پروردان ناز

تا به کی سیاهی های لشکر داشتن

لیک ما گفتیم با این باز وشاهین وزغن

بد نباشد یک دو جنس هم کبوتر داشتن

خاصه بازانی که از کوه بود می ترسند ز شهر

راضی اید از شهر خود سردار و سرور داشتند"

از روی این شعر معلوم است که مناقشه سخت  و دسته بندی میان زندانیان در مورد "ازادی" و شرایط ان وجود داشته است!

مستبدین که دیگر  توان سیاسی ـــ اخلاقی به زنجیر کشیدن جویا و یاران وهمراهان زنجیر شکن  او به سان فرقه مشر فتح خان رانداشتند خواستند  صحنه سازی مضحک بر پا نمایند.

مزدوران دربار  طبق دستور برای عذر خواهی جویا  ویاران او خواستند  زمینه سازی نمایند و برای این مضحکه سالگرد استرداد استقلال کشور افغانستان را انتخاب نمودند او میبایست در صحن زندان سخنرانی نماید و و ضمن تبریک  جشن استرداد استقلال کشور "عذر" بخواهد !

اما جویا این ابر مرد ازاده,با ارده فولادین و اعتقاد عمیق و راسخ به اندیشه های ازادی ,عدالت و ترقی این صحنه سازی مضحک را به با سر افراشته و سنگین از عشق به مردم ستمکش و کشور ما و با دلاوری لرزانندۀ  به باد استهزا سپرد! او دراین صحنه زندان شعر ماندگار خود را  به خوانش گرفت:

"سال ها عشق وطن باخته و بازهم باز...

نام پیری نبرم ترک دلیری نکنم...

"

این است عظمت روح مردی بزرگ  که وقت  "ازاد"  بود او را به گلوله بستند اما او جان به سلامت برد سرانجام او رابه زندان های مخوف انداختند ,غرب وغراب بر گردن و قامت او اویختند ,الچک و ذولانه نمودند وبرای سال ها "کوته قفلی" اش کردند!

این است صفحه درخشان ,درس اموزنده  و فراموش نا شدنی در تاریخ مبارزه  ملل ستم کش بر علیه استبداد, بی عدالتی و عقب مانده گی شرم اور و به خاطر ازادی, عدالت وترقی !

این است  روح و اراده  که باید نسل های امروز و اینده  کشور ما به ان افتخار نمایند,از ان بیاموزند,به یاد داشته باشند وانرا پرچم  باور لایزال به حقیقت, ازادی و عدالت,پرچم دلاوری, نبرد وتحمل برای ساختمان یک حیات نوین مسعود و دموکراتیک برای مردم ما که چنین حزن انگیز مستحق ان اند, سازند!

با احترام


January 13th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی